جامع الشتات (فارسي) - الميرزا القمي - ج ٢ - الصفحة ٤٥٣
كتاب الحجر و التفليس 191 - سؤال: زيد صداقى بايد به زوجه خود بدهد. زوجه فوت شده و صداق او مانده، و زيد مال او بيش از آن نيست كه اداى آن صداق را بكند. با وجود آن زن ديگر بگيرد و اين مال را به آن زن يا به اولاد خود مىبخشد. اين هبه صحيح است يا نه؟ -؟.
جواب: بلى صحيح است و [اگر] صاحب طلب بيايد و به حاكم شرع عرض كند كه او را از مال خود منع كند و حاكم هم او را منع بكند. در آن وقت اگر تصرف در مال خود بكند صحيح نيست.
192 - سؤال: زيد متوفى و زوجه و سه صغير از او ماند، و برادر زيد مزبور يك سال متجاوز بدون اذن حاكم شرع نفقهء آنها را داده. حال از مال صغار مىتواند اخذ كند يا نه؟ -؟.
جواب: هر گاه اذن حاكم شرعى ممكن نبوده و به صلاح [ديد] جمعى از عدول مؤمنين، اين كار را كرده و به نيت قرض نفقه كرده است، مىتواند بر دارد. و [در] برداشتن قرض با وجود امكان اذن حاكم شرع بدون اذن بر ندارد. و اگر از اول اذن حاكم شرعى ممكن بوده و نكرده است، معلوم نيست كه از براى او جايز باشد كه تنخواه را بر دارد.
193 - سؤال: عالمى غير حاكم شرع جامع الشرايط، نصب قيم از براى ايتام و غير ايتام
(٤٥٣)
مفاتيح البحث: حاكم الشرع (4)، المنع (2)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 448 449 450 451 452 453 454 455 456 457 458 ... » »»
الفهرست