جامع الشتات (فارسي) - الميرزا القمي - ج ٢ - الصفحة ٤٣١
كتاب الرهن 181 - سوال: كسى زنى بگيرد به صداق معينى، و ملكى را رهن صداق كند. و از او صغيرى بماند و فوت شود. و من بعد تزويج بكند زوجهء ديگرى را و همان ملك را رهن زوجهء جديده كند. و بعد از آن زوج بميرد، و صغير كبير شده و با زوجهء ثانيه دعوى دارد -؟
جواب: ظاهر بطلان رهن ثانى است، چون مرتهن معلوم نيست. نهايت، احتياط در صلح است، به جهت حمل فعل ولى مسلم بر صحت، شايد با ملاحظهء مصلحت طفل ملك را ثانيا به خود منتقل كرده باشد و رهن كرده باشد.
182 - سوال: هر گاه كسى ملكى بخرد، به جهت خوف خروج ملك مستحقا للغير ملك ديگرى را از بايع به رهن بگيرد كه در اصطلاح " ضامن درك مبيع " بشود. و همچنين مشترى هر گاه ملكى را رهن ثمن نمايد به جهت ضمان درك. كه هر گاه مستحق غير بر آيد مشترى ملك مرهون را در عوض بر دارد و همچنين بايع نسبت به ثمن صحيح است؟ و لازم است؟ يا نه؟
جواب: اظهر صحت و جواز است، به جهت عمومات و اطلاقات و علت مستفاده از اخبار كه حكمت در رهن استيثاق و طلب تحصيل اعتماد است در حفظ مال.
183 - سوال: زيد ملكى از مال صغير فروخته و يك قطعه زمين خود كه در جنب آن
(٤٣١)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 425 426 427 428 429 431 432 433 434 435 436 ... » »»
الفهرست