جامع الشتات (فارسي) - الميرزا القمي - ج ٢ - الصفحة ٢٢٩
جواب: بلى مىتوان خريد. چون الحال مال فقر است.
141 - سئوال - زيد خانه داشته و منافع آن را به صيغهء " عمرى " به ضعيفه - مادام حياتها - وا گذاشته. بعد از آن زيد ارادهء فروختن خانهء مزبور را نموده. و آن ضعيفه منافع مدت عمرى را با زيد مزبور مصالحه نموده به وجه معينى. و وجه مصالحه را هم اخذ و قبض نموده. و زيد را ماذون در مبايعهء خانهء مزبوره نموده. زيد نيز خانه را به شخصى ديگر مبايعه نموده.
در صورت مسطوره، مبايعهء زيد با شخص مشترى صورت صحت دارد يا نه؟ -؟ و مصالحه‌اى كه ضعيفه با زيد نموده در منافع مدت عمرى - نظر به عدم علم به مدت عمرى - صحيح است يا نه؟ -؟.
جواب: بيع چيزى را كه كسى به صيغهء عمرى به غير داده باشد، صحيح است و لازم است. (على الاظهر الاشهر). مگر در صورت جهل مشترى به عمرى كه در آن صورت خيار فسخ از براى مشترى هست. و اما در صورت علم به حال پس بيع لازم است.
خصوصا در وقتى كه آن غير، منافع را به مشترى مصالحه كند و بعد از آن مشترى بخرد آن عين را. يا مصالحه كند منافع را با مالك و بعد از آن مالك آن را بفروشد.
و جهالت منافع به سبب جهالت مدت عمر، مضر به صلح نيست. خصوصا با وجود عدم امكان از تحصيل علم. پس بنا بر اين، هم مصالحهء ضعيفه صحيح است و هم بيع زيد.
142 - سئوال: زيد مبلغ چهار تومان به عمرو، داده. از قرار " ده دو " و نقد به نقد بدون بيع شرط، و اجارهء شرعيه.
و مدت چند سال از قرار مرقوم بوده تا آنكه چهار تومان از " ده دو " عايدش شده، و چهار تومان اصل، باقى مانده. بعد از رسيدن به هشت تومان، زيد چهار تومان اصل را بيع شرط و اجاره قرار داده و حال بيع لزوم يافته.
آيا بيع شرط و اجاره صحيح است يا نه؟ -؟ و عمرو مشغول ذمهء زيد هست يا نه؟ -؟.
جواب: اصل معامله چون رباى صريح است، باطل است. و زيد همان مساوى چهار تومان را طلب دارد از عمرو. و عمرو هم مساوى هشت تومان را طلب دارد از زيد. پس
(٢٢٩)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 224 225 226 227 228 229 230 231 232 233 234 ... » »»
الفهرست