جامع الشتات (فارسي) - الميرزا القمي - ج ١ - الصفحة ٢٢٤
مركب نه عالم به علم اليقين، زيرا كه مبنى است بر اينكه مدعى آن دعوى مىكند علمى را كه داعى، است به مجراى دعات الله، نه علم عقلى كه با لذات خلاف آن ممكن نباشد، و الا حكايت رد شمس (1) بر يوشع (العياذ بالله) بىاصل خواهد بود و آيات قرآنى را كه فرموده‌اند " قل ارايتم ان جعل الله عليكم الليل سرمدا الى يوم القيامة من إله غير الله ياتيكم بضياء افلا تسمعون - قل ارايتم ان جعل الله عليكم النهار سرمدا الى يوم القيامة من اله غير الله ياتيكم بليل تسكنون فيه افلا تبصرون " تعليق محال خواهد بود و لغو (2) و عبث. پس هرگاه ممكن باشد كه فلك اعظم از حركت بيفتد و ساكن شود چگونه از طريقه مستمره حركات افلاك و قرب و بعد شمس به قمر علم يقينى حاصل مىشود به وجود هلال فوق الافق در شب ابر، پس چون علم حاصل نمىشود و اين معنى بيش از ظن افاده نمىكند، اهل بيت اعتبار آن نكرده‌اند، هر چند ظن غالب باشد و نزديك به علم باشد. و آن، اين جهت است كه در اخبار منع از آن ظن شده و لزوم اعتبار يقين و ما يقوم مقامه شرعا شده، نه اينكه با وجودى كه علم اليقين حاصل شود به آن عمل نتوان كرد.
391 مكرر - سؤال: قضاى روزه ماه مبارك رمضان را افطار مىتوان كرد يا نه؟ و حكم نذر چه چيز است؟

1: و بعبارت ديگر: اگر او مدعى است كه علمى برايش حاصل شده از سنخ همان علمى كه شارع مىخواهد. در اين صورت از كجا مىداند كه در پشت مانع غيمى تغييرى در جريان شب و روز حادث نشده مانند حادثه زمان يوشع و غيره.
و اگر مدعى علمى است از سنخ ديگر پس چنين علمى شرعا حجيت ندارد.
2: اولا: ماجراى " رد شمس " بر يوشع با هيچ حديث موثقى از طريق اهل بيت (ع) تاييد نشده مگر به صورت يك جمله در ضمن دعا. به هر حال در هر مورد كه سخن از رد شمس آمده تصريح شده بر اينكه اين حادثه پس از چند لحظه تمام شده و شمس به حالت اصلى خود برگشته است.
ثانيا: درست است كه پيام دو آيه مزبور تعليق به محال نيست ولى آيات زيادى از قرآن و عقيده اجماعى است دال بر اين كه نظام حاضر جهان مطابق حكمت الهى است و خداوند بر خلاف حكمتش عمل نخواهد كرد تا روز " دكت الارض ". و بقيه فرمايش محقق قمى به هيئت بطلميوس مربوط است. و خود ميرزا در " علم اصول " نه تنها علم را مطلقا حجت مىداند بل ظن خاص، بل ظن مطلق را نيز حجت مىداند و قاعده " صم للروية وافطر للروية " در وقتى است كه ممكن باشد و در صورت ممانعت غيم، علم مطلقا حجت است الا قطع قطاع.
(٢٢٤)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 219 220 221 222 223 224 225 226 227 228 229 ... » »»
الفهرست