الغاية القصوى (فارسي) - لليزدي ترجمة الشيخ عباس قمي - ج ١ - الصفحة ٢٤٧
كند يا كهنه بدست به پيچد تا بيشره مس نكرده باشد واگر فرض شود كه ممكن نباشد وضوء يا غسل مگر بمس آن پس امر دائر مىشود كه حرمت مس ساقط شود يا وجوب غسل يا وضوء ساقط شود ومنتقل شود تكليف او به تيمم وظاهر آن است كه حرمت مس ساقط باشد بلكه هر گاه نقش در محل تيمم باشد بايد ادعاء قطع نمود كه حرمت مس آن ساقط است زيرا كه امر دائر است ما بين ترك نماز وارتكاب مس واهميت وجوب نماز معلوم است پس در فرض اول وضوء بگيرد يا غسل كند اگر چه مستلزم مس باشد لكن احوط جبيره است نيز بانكه چيزى بر روى آن گذارد وبرطوبت كف دست آن را مسح كند واحوط از آن انكه جمع كند ميان آنچه ذكر شد ونائب گرفتن غير نيز كه متطهر باشد واو مباشر شستن انموضع شود بلكه در صورتيكه آن نقش بر موضع تيمم نباشد خودش نباشد خودش تيمم هم بكند كه در اين فرض جمع كند بين چهار عمل يكى وضوء متعارف گرفتن يا غسل كردن دويم جبيره نمودن انموضع سيم نائب گرفتن در غسل انموضع چهارم تيمم نمودن ودر صورتيكه وظيفه او تيمم باشد وان نقش بر محل تيمم باشد وبخواهد احتياط كند جمع كند بين سه كار اول خودش تيمم كند ومسح بر آن نمايد دويم جبيره بر روى نقش گذارد وبر روى آن مسح كند سيم نائب بگيرد متطهرى را كه بر روى آن مسح كند ولكن اقوى كفايت تيمم است بمباشرت خود وحرمت مس در اين صورت ساقط خواهد بود
(٢٤٧)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 242 243 244 245 246 247 248 249 250 251 252 ... » »»