جامع الشتات (فارسي) - الميرزا القمي - ج ٣ - الصفحة ٤٨٢
گذاشتن بر آن (1)، يا پا در آن نهادن.
پس بنابر اين چون مصالحه قبل از تخليه واقع شده و قبض در رهن متحقق نشده، پس رهن فاسد مىشود. و شرط ضمن عقد رهن هم جزء عقد رهن است، آن هم فاسد مىشود. بلى ممكن است كه گفته شود كه هر چند از آن حيثيت فاسد باشد. لكن چون مصالحه امرى است مستقل و از آن جهت كه جزء رهن است فاسد باشد، لكن از اين جهت كه عقدى است عليحده، از باب فضولى باشد، و هر گاه راهن ثانيا اجازه و امضا كند، صحيح شود. و ليكن در مسأله (كفايت اجازه خود مالك عقد فضولى را بعد از آن كه خود عقد كرده باشد) اشكال است. بلى بكر كه شريك است ظاهر اين است كه هر گاه به قدر حصه خود اجازه كند، در در قدر حصه خود او لازم مىشود.
و اما هر گاه عقد مصالحه را از باب شرط ضمن العقد نكرده، بلكه رهن را على حده كرده و مصالحه را على حده (چنان كه ظاهر سوال اين است. و متعارف در حيل ربويه هم اين است) در اين صورت هر چند عقد باطل باشد به جهت عدم حصول اقباض و تخليه، لكن عقد صلح صحيح است و منافع كه منتقل شد به مرتهن از جهت صلح جايز است اجاره دادن آن هر چند به خود مالك راهن باشد. به جهت آن كه در عقد اجاره مطلق مملوكيت، منفعت، كافى است خواه تابع ملك باشد و خواه منفردا مملوك او شده باشد. و از اين جهت است كه جايز است از براى مستأجر اجاره دادن عين مستأجره به ديگرى. به سبب مملوكيت منفعت. گو عين آن، ملك او نباشد. پس هر گاه اجاره صحيح شد الحال حكايت شراكت بكر به ميان مىآيد. پس اگر بكر هم اجازه و امضاى آن كرد به قدر حصه، اجاره بتمامها لازم مىشود.
و هر گاه اجازه نكرد، به قدر حصه او باطل مىشود، و به قدر حصه راهن لازم مىشود.
247: سوال: زيد وجهى از عمرو مىگيرد كه از براى پدر متوفاى وى يك سال نماز بگذارد. و زمان اشتغال را نيز معين مىكند. اما صيغه جارى نمىسازد. بلكه منحصرا به دادن وجه و متعهد شدن مصلى. و بعد از اين زيد هر وقت كه مشغول مىشود به نماز به قصد

1: عبارت نسخه: ممكن باشد وصول با تعين و دست بر آن گذاشتن.
(٤٨٢)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 477 478 479 480 481 482 483 484 485 486 487 ... » »»
الفهرست