جامع الشتات (فارسي) - الميرزا القمي - ج ٣ - الصفحة ٢٤٣
آن سه نفر ديگر در ارث پدر (جمع المال) شده‌اند و مدت چند سال با هم بوده‌اند و در اين مدت نيز با هم كار كرده‌اند و قدرى املاك و باغات را نيز با هم خريده‌اند. و دو نفر از ايشان در اين ميانه - از كار كردن هر سه با هم و از نفع املاك ارثى و املاك ابتياعى - اخراجات عروسى خود را از ميانه برداشته‌اند و متاهل شده‌اند. والحال نيز آن دو نفر ديگر اراده دارند كه يك نفر را رد كنند و آن يك نفر مىگويد كه (آنچه از اخراجات عروسى شده است من هم به قدر يك نفر بايد از اخراجات عروسى بردارم، و آنچه املاكاتى را و اجناسى را كه در اين چند سال با هم خريده‌ايم آن هم موافق يك رسدى خودم، بايد وضع بكنيد. و بعد آنچه هست موافق شرع تقسيم نمائيم). و ايشان را سخن اين كه (تو كارى نكرده [اى] و آن‌ چه پيدا شده است و نفع شده است وخريده‌ايم از خودمان خريده‌ايم، رسد تو به غير از بابت ارث پدرى به تو نمىرسد). و مطلب ديگر اين كه قدرى قرض هم دارند. آن دو نفر مىگويند قرض را نيز به قدر رسد خود شريك باش و بده اما در املاكات ابتياعى رسد ندارى به غير ارث پدرى. بينوا توجروا.
جواب: شركت ابدان باطل است. و اموال پدر به قدر الحصه هر يك مال او است. و همچنين منافع متصله و منفصله مثل پشم و مو و شير و ولد حيوانات را هر يك به قدر الحصه مستحقند. و هم چنين اجرت حيوان و خانه و زمين و غيرها. و هر گاه يكى از آنها زرعى در آن املاك كرده، زرع مال او است و آنها به قدر الحصه مستحق اجرت المثل‌اند. و در مدتى كه با هم كار كرده‌اند هر كس هر كارى كرده منافع آن مال او است، و املاك و باغاتى كه خريده‌اند هر گاه همه با هم خريده‌اند على السواء به ذمه، مال همه است على السواء، خواه قيمت را از مال مشترك داده‌اند يا مختص بعضى. و هر گاه به عين خريده‌اند پس اگر به عين مشترك ميان همه است على السواء، مال همه است على السواء. و هر گاه به عين مختص بعضى باشد پس هر گاه صاحب عين مختص اجازه بيع كرده از براى آن ديگرى كه از مال آنها عوض بردارد، باز مشترك‌اند على السواء.
و لكن صاحب مختص مستحقق مقدار حصه آنها است از قيمت كه از مال آنها بردارد.
و هم چنين در صورت اولى كه به ذمه خريده بودند و از مختص، قيمت داده بودند.
(٢٤٣)
مفاتيح البحث: الشراكة، المشاركة (1)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 238 239 240 241 242 243 244 245 246 247 248 ... » »»
الفهرست