جامع الشتات (فارسي) - الميرزا القمي - ج ١ - الصفحة ٢٤٥
نماز ذكر كرده‌اند.
و دليل مشهور، عموم اخبار است، مثل صحيحه حفص بن البخترى در كافى عن ابيعبد الله (ع)، في الرجل يموت وعليه صلوة او صيام، فقال: يقضيه عنه اولى الناس بميراثه (1). قلت: فان كان اولى الناس به امراة. فقال لا الا الرجال. ومرسلة ابن ابى عمير عن الصادق (ع) فى الرجل يموت وعليه صلوة او صيام قال يقضيه (2) اولى الناس به. اين حديث را در ذكرى از ابن طاوس نقل كرده و همچنين روايت عبد الله بن سنان عن الصادق (ع) قال الصلاة التى حصل وقتها قبل ان يموت (3) الميت يقضى عنه اولى الناس به. و بعضى ديگر از اخبار هم خواهد آمد.
و اما دليل قول محقق و تابعين او، پس اين اصل است و عدم انصراف عمومات اين اخبار به سوى آنچه عمدا ترك كرده شده باشد. و اين دعوى دور نيست خصوصا بملاحظه حمل افعال مسلمين بر صحت كه بى جهت ترك نماز نكرده باشند و خصوصا كه در زمان ائمه و اصحاب ائمه معهود از حال ايشان بود كه كمال اهتمام در قضاى عبادات داشتند، خصوصا بنا بر قول به تضييق قضا، پس چگونه عمدا ترك نماز مىكرده‌اند و قضا را نمىكرده‌اند؟!
و از اين جهت شهيد (ره) در ذكرى گفته است در باب عذر عدم ورود احاديث در نماز استيجار از براى ميت، اينكه اصحاب ائمه اهتمام بسيار داشتند در قضاى عبادت كه ديگر احتياجى به ذكر حكم استيجار نبوده و اگر احيانا بر ذمه ايشان چيزى باقى مىمانده، تدارك آن را به قضاى ولى مىكرده‌اند و از اين جهت در قضا كردن ولى، اخبار وارد شده، پس اين هم مؤيد اين است كه آنچه بر ولى لازم مىشود امثال چنين نمازى است كه به عذر ساقط شده باشد. بلكه مسامحه در قضاى آن هم به جهت عذرى بوده كه وجهى مناسبى داشته باشد، مثل اينكه ميسر مىشود كه قضاى نماز را نشسته و

1: وسائل: ج 7 ص 241، ابواب احكام شهر رمضان باب 23 ح 5 2: وسائل: ج 3 ص 366، ابواب قضاء الصلوات باب 12 ح 6 3: همان مرجع ص 368 ح 18
(٢٤٥)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 240 241 242 243 244 245 246 247 248 249 250 ... » »»
الفهرست