جامع الشتات (فارسي) - الميرزا القمي - ج ١ - الصفحة ١٦٦
اكل و شرب از اموال مشتبه ايشان باشد، و در مجلس صحبت ايشان مكرر بنشيند كه اين هر دو، موجب قساوت قلب و بعد از حق مىشود.
339 - سؤال: فقرايى كه ادعاى فقر مىكنند و قسم هم مىخورند كه ما فقيريم و چيزى نداريم، آيا بدون اطلاع به صدق ايشان، تصدق و زكات مىتوان داد به آنها يا نه؟
و واجب است تحقيق مسئله دينى او يا نه؟
جواب: هرگاه ظن به صدق قول ايشان حاصل شود، خصوصا هرگاه ضعيف و عاجز از كسب باشند به قول آنها عمل مىتوان كرد و تفحص از مسائل دين واجب نيست، هر چند احوط در زكات آن است كه ظاهر الصلاح باشند و احوط از آن، اعتبار عدالت است، و لكن وجوب آن بر حقير ظاهر نيست.
340 - سؤال: آيا زكات مال يا زكات فطره را به سائل به كف، مىتواند داد يا نه و دليل منع، چه چيز است؟
جواب: در كلام علمايى كه در نظر حقير آمده، تا به حال استثناى سائل به كف، را بخصوص نديده‌ام به غير مرحوم آخوند ملا محمد باقر (ره)، در زاد المعاد در باب فطره، و ظاهر اين است كه سهو شده باشد و غرض ايشان، اين بوده كه بنويسند " احوط اين است " و به صورت فتوى نوشته‌اند و شاهد آن، ملاحظه مسائل زكات است در همان كتاب كه در آنجا احوط فرموده‌اند. و وجه احوط بودن، گويا همان ملاحظه اشتراط عدالت است كه جمعى از علما قايل شده‌اند. به جهت اينكه سؤال به كف، منافى عدالت است، چنان كه مشهور است و روايت معتبر به مضمون آن وارد شده، هر چند اظهر عدم آن، است در نزد ايشان نيز، و ليكن اين نيز مطلقا تمام نيست، زيرا كه در بعضى اوقات، سؤال واجب مىشود. و علاوه بر آن، اينكه در اخبار مسكين به " هو الذى يسئل " واقع شده است و همچنين در روايت ديگر هم اشاره به اين هست، به هر حال مجرد سؤال به كف، در نزد حقير، مانع استحقاق نيست، هر چند احوط (در غير حال اضطرار) به سائل به كف، ندادن است.
341 - سؤال: آيا جايز است كه كسى وجهى قرض كند و خرج تعمير مسجد يا مدرسه يا غير آن از امور خير بكند به قصد اينكه هرگاه وجهى به هم رسد كه صرف اين
(١٦٦)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 161 162 163 164 165 166 167 168 169 170 171 ... » »»
الفهرست