جامع الشتات (فارسي) - الميرزا القمي - ج ١ - الصفحة ١٤٧
و اما تقليد مجتهدى در اول وهله آن امر مختلف فيه، به اين معنى كه متفطن است كه بايد آن نجاست با او نباشد به تقليد مجتهد او و آن نجاست هم با او نيست نه اينكه بود و به تقليد مجتهد ازاله كرد و در بين عبادت آن نجاست طارى شد و بنا به رأى مجتهد ديگر معفو است، آيا در اينجا مىتوان عدول كرد يا نه؟ مثلا در خون كمتر از درهم كه در نماز معفو است و در طواف محل خلاف است پس اگر كسى مقلد مجتهدى است در حج كه آن نجاست را معفو نمىداند و با احرامى پاك داخل طواف شد و در بين طواف مطلع شد به خون كمتر از درهم، آيا مىتواند بنا را به رأى مجتهدى بگذارد كه معفو مىداند يا نه؟ و به عبارت اخرى، بگويد تا حال خلو از اين نجاست را شرط مىدانستم در مجموع و طواف دخولا و استمرارا، و حالا به تقليد مجتهد ديگر شرط نمىدانم. پس در اين اشكال است از حيثيت اينكه قدرى از طواف با شرط - به عمل آمده، پس جايز نيست عدول و از حيثيت اينكه ثمره عمل آوردن شرط، به فعلى حاصل مىشود ومفروض اين است كه از او فعلى سر نزده است متفطن آن استمرار عدم ازلى هم نيست كه به منزله فعل وجودى است، خصوصا اينكه در صورت فرض عدم احتياج به قصد، دور كردن نجاست استمرارى هم كه مورد قصد او باشد به عمل نيامده، بلكه از باب اتفاق به جامه پاك احرام گرفته و دور نيست ترجيح ثانى، بلكه مىتوانيم گفت كه وجود اين نجاست به منزله مبطل است نه اينكه عدم آن شرط صحت است.
پس بنابر اين اگر فرض كنيم كه متفطن به راى مجتهد خود باشد كه هر گاه عارض شود آن نجاست، يا مطلع شود بر آن، ازاله كند و بعد از عروض يا اطلاع بنا گذارد به راى مجتهد ديگر و بگويد ناقض نمىدانم، چون تا به حال، عمل به مقتضاى ناقض نكرده به راى مجتهد اول. و اين به خلاف آن است كه تيمم كرد در حال فقد آب به تقليد مجتهدى كه جايز نمىداند وضو را به گلاب و داخل طواف شد و در بين طواف، گلاب به هم رسيد جايز نيست كه عدول كند از رأى آن مجتهد به تقليد مجتهدى كه تجويز مىكند وضوى با گلاب را و تيمم را باطل مىداند و وضو به گلاب بسازد.
311 - سؤال: اذا دخل المأموم في الصلاة في حال ركوع الامام فلما كبر واراد الركوع رفع الامام راسه و، ح، فلا ريب في عدم ادراكه الركعة ولكنه هل تبطل صلوته
(١٤٧)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 142 143 144 145 146 147 148 149 150 151 152 ... » »»
الفهرست