الغاية القصوى (فارسي) - لليزدي ترجمة الشيخ عباس قمي - ج ٢ - الصفحة ٣٢٨
مجدى برسد كه اعراض از ان كرده شود كه در اين صورت بعيد نيست جواز احياء ان چون ظاهر اين است كه حريم مملوك نيست اگر چه استناد باكثر داده‌اند مملوكيت آن را بلكه حق انها است پس اگر از صدق حريميت افتاد ولو بمنع مانع مستمر دور نيست جريان حكم اباحه اصليه بران (سؤال 54) جواز غيبت در متجاهر مخصوص بفسق متجاهر فيه است يا مطلق است ودر مقام تظلم مطلقا جايز است كه در نزد هر كسى غيبت او نمايد يا آنكه مخصوص كسى است كه رفع ظلم نمايد ودر خصوص همان ظلم بايد باشد يا مطلقا جايز است (ج) احوط در هر سه مسألة اقتصار است بلى در متجاهر اگر الفاء جلباب حياء كرده باشد بعيد نيست جواز غيبت او مطلقا لعدم الحرمة له ح شرعا لقوله ع من القى جلباب الحياء فلا غيبة له ودر متظلم هم اگر ترك تظلم حرج باشد بر او ممكن است تعميم لكن ترك احتياط نشود (سؤال 55) در تعزيه دارى حضرت سيد الشهداء ارواحنا فداه شخصى زخمى مثل تيغ وغيره بر خود بزند جايز است يا نه وعلى التقديرين اگر شخص بر بدن ديگرى چه بالغ باشد وچه غير بالغ چه مميز وچه غير مميز زخمى زند باذن خودش اگر بالغ باشد وباذن ابوينش اگر غير بالغ باشد چه حكم دارد وضعا وتكليفا نسبت بزننده وزده شده واذن دهنده وعلى تقدير جواز اگر كسى در جميع صور متقدمه اين افعال را بقصد مشروعيت وبعنوان عبادت بجا اورد چه حكم دارد وريا در تعزيه حضرت حسين ع حرام ومبطل عمل است يا نه وبر تقدير جواز در جميع شقوق سابقه مقتضاى احتياط فعل اين عمل است يا ترك (جواب) تعزيه دارى حضرت سيد الشهداء ارواحنا فداه بايد بنحوى باشد كه از خود ائمه هدى صلوات الله عليهم رسيده وبمثل زخم زدن اذن از ايشان نرسيده است وسابقين از علماء رضوان الله عليهم هم رخصت نداده اند وزخم زدن بر بدن ديگرى جايز نيست اگر چه خودش اذن بدهد مكر در مقام علاج اوجاع وبر فرض زدن ديه ثابت نيست چون عمد است ودر عمد قصاص است نه ديه وثبوت قصاص هم چون باذن بوده معلوم نيست مكر در غير بالغ كه اذن او مؤثر نيست وادن ولى هم ثمر ندارد پس از براى غير بالغ حق القصاص ثابت است واتيان با عمال مذكوره بقصد مشروعيت وبعنوان عبادت تشريع است ورياء حرام است در جمع عبادات و بتاكى كه مستحب است ريا نيست وهم چنين اگر كسى بنمايد بغير كريه كردن را يا تعزيه دارى خود را كه مفروض اين باشد كه بقصد قربت محض بوده وغرض او ترغيب ديگرى
(٣٢٨)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 323 324 325 326 327 328 329 330 331 332 333 ... » »»