الغاية القصوى (فارسي) - لليزدي ترجمة الشيخ عباس قمي - ج ٢ - الصفحة ٣٠
كفار همراهى با مسلمين نمايند وهم چنين ضعفاء العقول از مسلمين براى تقويت اعتقاد آنها ويا رغبت آنها بهمراهى جهاد يادفاع " پنجم " ازادى بندگان در سه صنف ايشان " اول " مكاتبى كه از اداء مال الكتابه عاجز باشد چه مكاتب مطلق وچه مشروط واحوط اقتصار بر صورتى است كه زمان پول دادن او حلول نموده باشد ودر جواز دادن زكوة باو پيش ازان اشكال است ودهنده مخير است كه زكوة را بمولى دهد يا بعبد ولكن اگر بمولى دهد واتفاقا عبد از دادن بقيه مال الكتابه عاجز باشد در مكاتب مشروط وبرقيت بر گردد بايد زكوتى كه داده از مولى پس گيرد چنانچه اگر بعبد داده واو صرف ازادى خود نكرده باشد بسبب آنكه محتاج بان نشود مثل آنكه مولى او را از مال الكتابه برى كرده باشد يا آنكه ديگرى تبرعا مال الكتابه را داده باشد بايد زكوة را از عبد پس بگيرد بلى اگر فقير باشد جايز است كه از سهم فقراء محسوب دارد واگر عبدى ادعا كند مكاتب بودن وياعجز از مال الكتابه را ومعلوم باشد صدق او يا دو عادل شهادت بران دهند تصديقش نمايند والا در قبول قول او اشكال است واحوط قبول نكردن است هر چند مولى تصديقش كند چنانچه در قبول قول مولى در كتابت عبد وعجز او با معلوم نبودن آن بدون بينه اشكال ومخالف احتياط است هر چند عبد تصديقش كند وجايز است دادن زكوة بمكاتب عاجز از كسب جهة ادائي مال الكتابه خود از سهم فقراء نيز واذن مولى در آن معتبر نيست چه از باب رقاب باو دهند يا از سهم فقراء " دويم " عبديكه در عرف بگويند كار بر او سخت شده خصوصا عبد مؤمن كه بتصرف غير مؤمن باشد " سيم " مطلق ازادى عبد در صورتيكه مستحق ديگرى موجود نباشد كه در اين فرض وفرض سابق از زكوة او را بخرند وازاد نمايند ووقت دادن ثمن ببايع نيت زكوة كند واحوط آن است كه نيت را مستمر بدارد تا وقت ازاد كردن " ششم " قرض داران كه عاجز از اداء آن باشند هر چند معاش سال خود را داشته باشند ومعتبر است در آن كه آنچه قرض كرده صرف معصيت نكرده باشد والا از اين سهم باو ندهند وجايز است از سهم فقراء باودهند هر چند ازان معصيت توبه نكرده باشد بناء بر آنكه در فقير عدالت را معتبر ندانيم ومجرد داشتن معاش سال كه وافى بدين او نباشد منافى فقر او نيست وهم چنين جايز است كه از سهم سبيل الله باو دهند واگر معلوم نباشد كه دين را صرف معصيت كرده يا نه اقوى آن است كه از سهم سبيل الله باو مىتوان داد هر چند خلاف احتياط است بلى اگر صرف معصيت كرده بر خودش جايز نيست بگيرد
(٣٠)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 ... » »»