چهارده نور پاك (فارسي) - دكتر عقيقى بخشايشي - ج ٥ - الصفحة ٦٠٣
در بصره به سر برد، بامداد برادرش عثمان بن زياد را نايب خود قرار داد و خود، به سرعت به جانب كوفه روانه گرديد. چون نزديك كوفه رسيد پياده شد و در آنجا ماند تا خورشيد غروب كرد. اول شب داخل كوفه شد و چون هوا تاريك بود، اهل كوفه گمان كردند حسين (عليه السلام) است و قدوم آن حضرت را به يكديگر مژده مى دادند. چون نزديك او رفتند و شناختند كه ابن زياد است از اطرافش پراكنده شدند و او هم داخل كاخ دارالاماره رفت و شب را به پايان رسانيد. اول صبح از دارالاماره بيرون آمد و بر منبر رفت و خطبه خواند و مردم را از مخالفت با يزيد ترسانيد و بر اطاعت و فرمانبرى او وعدهء احسان داد.
پناهندگى مسلم به خانهء هانى بن عروه مسلم بن عقيل كه اين خبر را شنيد، ترسيد كه مبادا ابن زياد از بودن او در كوفه آگاه شود و برايش مزاحمت ايجاد كند، به اين جهت از خانهء مختار بيرون آمد و به خانه هانى بن عروه رفت. هانى او را در خانهء خود پناه داد. از آن پس شيعيان به خانهء او زياد آمد و رفت مى نمودند. ابن زياد جاسوسهايى معين كرده بود كه جايگاه مسلم را پيدا كنند. چون دانست كه در خانهء هانى پنهان است، محمد بن اشعث واسماء بن خارجه وعمرو بن حجاج را طلبيد و گفت: " چرا هانى به ديدن ما نمى آيد؟ " گفتند: " نمى دانيم، ولى مى گويند هانى بيمار است ". ابن زياد گفت: " شنيده‌ام كسالتش رفع شده است و پشت درب خانهء خود مىنشيند. اگر بدانم واقعا مريض است به عيادت او مى روم. ولى شما برويد و به او بگوييد كه حق ما را ضايع نكند و به ديدار ما بياييد. زيرا من دوست ندارم شخصى چون او كه از اشراف عرب است، از من دور و حقش ضايع شود ".
آن سه نفر، اول شب به خانهء هانى آمدند و گفتند: " چرا به ديدن امير نمىآيى؟ در صورتى كه او از حال تو جويا شد و گفت كه اگر بدانم مريض است او را عيادت مى كنم ". هانى گفت:
" بيمارى مانع از رفتن شده است ". گفتند: " ابن زياد اطلاع پيدا كرده است كه شبها بر درب خانهء خود مى نشينى و از نيامدن تو ناراضى است. اين مرد قدرتمند، بى اعتنايى نمودن و جفا كردن را از مردى چون تو كه بزرگ طايفهء خود هستى، نمى تواند تحمل كند. ما تو را قسم مى دهيم كه بر مركبت سوار شوى و با ما به ديدن او بيايى ".
(٦٠٣)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 598 599 600 601 602 603 604 605 606 607 608 ... » »»
الفهرست
الرقم العنوان الصفحة
1 شناسنامهء مبارك امام حسين (ع) 568
2 پيشگفتار مترجم 569
3 نخستين مقتل و روايتگر آن 570
4 مرحله دوم مقتل نگارى 571
5 مؤلف لهوف كيست؟ 573
6 مشايخ سيد بن طاووس 574
7 شاگردان و راويان از او 575
8 تأليفات او 575
9 پيشگفتار مؤلف 577
10 گفتارى از مؤلف 582
11 بخش اول / از ولادت تا شهادت ولادت 587
12 خواب أم الفضل و تعبير آن 587
13 خبر از شهادت حسين (عليه السلام) 588
14 مرگ معاويه و نامه يزيد درباره اخذ بيعت 591
15 اطلاع حسين (عليه السلام) از شهادت خود 593
16 مهاجرت حسين (عليه السلام) از مدينه 596
17 دعوت اهل كوفه از حسين 596
18 اعزام مسلم به كوفه 599
19 ابن زياد فرماندار كوفه شد 599
20 پناهندگى مسلم به خانهء هانى بن عروه 603
21 قيام مسلم بن عقيل 607
22 مسلم و هانى و شهادت آنان 610
23 عزيمت حسين (عليه السلام) به سوى عراق 611
24 گفتار طبرى 612
25 حركت كاروان حسين از مكه 613
26 تخلف محمد بن حنفيه از همراهى امام (عليه السلام) 613
27 فرشتگان و درخواست يارى حسين (عليه السلام) 614
28 توقيف هديه بحير بن ريسان 615
29 ملاقات حسين (عليه السلام) با اباهره 616
30 تشرف زهير بن قين 617
31 شهادت قيس بن مسهر 619
32 جلوگيرى حر بن يزيد 620
33 ورود حسين (عليه السلام) به كربلا 621
34 بى تابى زينب (س) 622
35 بخش دوم / توصيف جنگ و شهادت نخستين خطبه حسين (عليه السلام) 626
36 امان خواهى براى عباس (عليه السلام) و برادران 628
37 آخرين شب 629
38 بامداد عاشورا 632
39 عمر بن سعد، آغازگر جنگ 635
40 حر و ملاقات امام حسين (عليه السلام) 636
41 غلام سياه و كارزار او 639
42 نماز ظهر عاشورا 640
43 شهادت على اكبر (عليه السلام) 641
44 شهادت حضرت قاسم (عليه السلام) 642
45 طفل شيرخوار 643
46 فداكارى و شهادت سردار كربلا 644
47 سالار شهيدان به كارزار مى رود 645
48 شهادت عبد الله بن الحسن (عليه السلام) 646
49 شهادت امام حسين (عليه السلام) 647
50 واپسين لحظه ها 650
51 لحظات بعد از شهادت 650
52 غارت خيام و سوزاندن آنها 651
53 زينب (س) و نعش برادر 652
54 عواقب كار قاتلان حسين (عليه السلام) 655
55 محشر و فاطمه زهرا (س) 655
56 بخش سوم / حوادث پس از شهادت 660
57 ورود اسيران به كوفه 661
58 زينب (س) خطبه مى خواند 662
59 خطابه فاطمه بنت الحسين (عليه السلام) 664
60 خطابه ام كلثوم (س) 666
61 خطابه امام سجاد (عليه السلام) 667
62 ورود به دار الإماره 669
63 رشادت عبد الله بن عفيف 672
64 از كوفه به شام 675
65 اهل بيت (عليه السلام) و دروازه شام 677
66 داستان پيرمرد شامى 678
67 مجلس يزيد 679
68 خطبه زينب (س) 680
69 داستان مرد شامى و مجلس يزيد 684
70 خواب سكينه (س) 685
71 سفير پادشاه روم 686
72 كنيسه حافر 687
73 داستان منهال 688
74 اهل بيت (عليه السلام) و كربلا 690
75 نزديك مدينه 690
76 خطبه حضرت سجاد (عليه السلام) نزديك مدينه 692
77 منازل و بيوت مدينه 694