جامع الشتات (فارسي) - الميرزا القمي - ج ٤ - الصفحة ٣٥٢
او است. و هر گاه آن زن عالم به حرمت و فساد عقد نبوده، مستحق مهر المثل است هر گاه دخول شده باشد. و او را هم به مادر او مىدهند 196: سؤال: هر گاه شخصى غالى زنى داشته باشد و هر دو مسلمان شوند در عده آيا عقد جديد مىخواهد يا نه؟
جواب: همان عقد اول بر حال خود باقى است واحتياج به تجديد عقد نيست. و اگر مدخوله نباشد به مجرد اسلام احدهما عقد باطل مىشود.
197: سؤال: در صورتى كه زوجه ادعاى عنن مىنموده باشد، زوج قبول نداشته باشد عيب مذكور را. و از زوجه سابقه بر اين ولدى هم از براى زوج مزبور حاصل شده بوده او را بيان فرمائيد.
جواب: دعوى عنن بايد به مرافعه مجتهد عادل جامع الشرايط طى شود، و تا ثابت نشود، احكام بر آن مترتب نمىشود.
198: سؤال: حضانت طفل با مادر است يا پدر؟ و هر گاه هيچ يك زنده نباشند حضانت باكى است؟.
جواب: مشهور ميان علما - بلكه اجماعى ايشان است، چنان كه بعضى دعوى كرده اند مثل ابن ادريس - اين است كه در مدت رضاع حق مادر است، هر گاه مادر تبرعا به او شير بدهد، يا اجرت بگيرد مساوى ديگران، يا كمتر. و صاحب مسالك گفته است كه خلافى در اين نيست. و لكن ابن فهد در مهذب گفته است (وقع الاجماع على اشتراك الحضانة بين الابوين مدة الحوالين، وعلى سقوطها بعد البلوغ والخلاف في مابينهما). و گويا مراد از اشتراك كه دعوى اجماع بر آن كرده اين است كه هر يك را في الجمله در ولد حقى هست. مثل اين كه در صورت سابق حق مادر است، و در صورتى كه شير ندهد يا اجرت بيشتر خواهد و پدر او ديگرى را از براى رضاع بگيرد. در اين صورت حق مادر از حضانت ساقط مىشود.
چنان كه مدلول چندين روايت است كه از جمله آنها روايت ابو العباس 1 و موثقه داود بن الحصين است، و در آخرى تصريح شده است كه (مادام الرضاع بينهما بالسويه) است. 2 و بايد حمل كرد آن را بر اين تفصيل كه گفتيم. و شايد مراد ابن فهد هم اين

1 و 2: وسائل: ج 15، ابواب احكام الاولاد، باب 81 ح 3 و 1.
(٣٥٢)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 347 348 349 350 351 352 353 354 355 356 357 ... » »»
الفهرست