جامع الشتات (فارسي) - الميرزا القمي - ج ٤ - الصفحة ١٥٨
و آنچه فرموده اند كه در هبه جهالت ضرر ندارد، آن جائى است كه عين موهوبه محدود و معين است، لكن كيل و وزن و ذرع آن معلوم نيست. مثل يك جوال گندم يا چند رأس گوسفند حاضر را ببخشد و هيچكدام ندانند كه عدد وكيل آن چند است.
خصوصا هر گاه متهب نداند و واهب داند ضرر ندارد. بلى، هر گاه بگويد (يكى از اين دو گوسفند را به تو بخشيدم، يا يكى از اين دو باغ را) در اينجا صحيح نيست، على الاقوى. چنان كه علامه در كتاب احياء موات تحرير تصريح كرده كه صحت هبه مشروط است به تعيين و معلوميت عين موهوبه. و متفرع كرده است بر آن اينكه هر گاه صاحب معدن اذن دهد به شخصى كه (عمل كن در آن و هر چه در آيد از تو باشد) گفته است كه براى عامل اجرتى هم نيست. چون عمل از براى خود كرده، و آنچه بيرون آمده است هم مال مالك است. و همچنين هبه زرع مجهول. و در آخر اختيار اين كرده كه آن از باب اباحه باشد، و مادامى كه عين آنچه بيرون آمده باقى است مىتواند رجوع كند.
وشهيد در قواعد نيز تصريح كرده كه هبه مجهول مطلق، صحيح نيست، مثل اينكه به گويد (به تو بخشيدم يك چيزى را). و همچنين هر گاه بگويد (بخشيدم به تو دابه اى از دوابم يا (درهمى از آنچه در كيسه من است) بدون تعيين. و لكن جهالت در كيل و وزن يا وصف ضرر ندارد. وعلامه در تذكره اختيار كرده است جواز هبه مجهول را مثل اينكه بگويد: بخشيدم به تو يك گوسفند از گله ام را، يا يك قطعه از زمينم را، چنان كه در نذر و وصيت جهالت مضر نيست، پس هبه مجهول صحيح است هر گاه قبول به عمل آيد و تعيين كند مالك هر چه خواهد از گله و زمين بعد از هبه و به قبض بدهد.
و قولى نقل كرده است كه هر گاه جهالت از براى واهب باشد ضرر دارد. و اما هر گاه براى متهب باشد ضرر ندارد.
و تحقيق مقام اين است كه مثالهاى مذكوره در كلام ايشان خالى از خلط نيست. و حق اين است كه بخشيدن گوسفندى از گله و قطعه (اى) از زمين و درهمى از كيسه و امثال آن اگر معين است نزد مالك (و) مجهول است نزد متهب پس ظاهر صحت است. چون غررى لازم نمىآيد و مندرج تحت عمومات است. و
(١٥٨)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 153 154 155 156 157 158 159 160 161 162 163 ... » »»
الفهرست