سيرى در الغدير (فارسي) - محمد أميني نجفى - الصفحة ١٤٧
كتاب الغدير درج شده است. (14) ذكر كشتارها و جناياتى كه معاويه در طول سلطنت خويش نمود از حوصله اين ارواق خارج است. علت اصلى دشمنى معاويه با على اين بود كه على عليه السلام وى را مانند عثمان والى شام ننمود. على (ع) در اوايل خلافت خود جرير را نزد معاويه فرستاد تا او موضع معاويه درباره خلافت خودش آگاه شود. معاويه به جرير گفت: " من نظرى دارم... (و آن اينكه) به على بنويسى كه خراج شام و مصر را از آن من سازد و هنگام مرگش بيعت (با كسى را) بر گردن من تحميل ننمايد. (در اين صورت) من خلافت را به تسليم مىكنم و به او خواهم نوشت كه خليفه است... ". (15) اما امير المؤمنين على عليه السلام فردى نبود كه زمام امورش را به دست فرد تبهكارى چون معاويه بدهد. هنگامى كه معاويه از جواب مثبت على (ع) مأيوس شد، پيراهن عثمان را علم نمود و به معاندت با على (ع) پرداخت. وى همه جا مىگفت على (ع) در قتل عثمان دست داشته است و حال آنكه در زمان كشته شدن عثمان، على (ع) در خارج از مدينه بود. (16) معاويه در ستيز به على (ع)، جناياتى مرتكب شد كه قلم از بيان آن عاجز است. طبرى و ديگران مىگويند: " بنى اميه هنگامى كه مىشنيدند بر نوزادى نام " على " را گذارده‌اند، آن نوزاد را بى درنگ مىكشتند ". (17) معاويه هميشه در آخر خطبه نماز جمعه مىگفت: " خدايا! ابوتراب (= على) در دين تو ملحد شده است و (مردم را) از راه تو باز داشته. خدايا! او را به شدت لعن نما و به عذابى دردناك عذابش كن (اللهم إن ابا تراب الحد في دينك وصد عن سبيلك، فالعنة لعنا وبيلا وعذبه عذابا اليما). معاويه براى تمامى عمالش نوشته بود كه اين جملات را بالاى منبرها بگويند. (18) سپاهيان معاويه در جنگ صفين 25 هزار نفر از اصحاب على (ع) را كشتند. (19) جمعى از اين كشته شدگان، از صحابه باوفاى پيامبر اكرم (ص) بودند. يك بار * (هامش) * (14) الغدير ج 10 / 139 - 177.
(15) الامامة والسياسه ج 1 / 59، كتاب صفين ص 52، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ج 1 / 250 ط قديم [= ج 3 / 84 ط جديد].
(16) مجمع الزوائد ج 7 / 230.
(17) تهذيب التهذيب ج 7 / 319.
(18) شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ج 1 / 356 ط قديم [= ج 4 / 56، 57 ط جديد]. (*) =
(١٤٧)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 142 143 144 145 146 147 148 149 150 151 152 ... » »»