استفاده مىكند و هم از طرق روانى و علمى براى كشف مجرمان اصلى، آنچنان كه پاره اى از نمونه هاى آن از عصر داود (عليه السلام) نقل شده است.
بعلاوه در عصر او به موازات پيشرفت علوم و دانشها و تكنيك و صنعت آنقدر وسائل كشف جرم تكامل مىيابد كه كمتر مجرمى مىتواند رد پائى كه با آن شناخته شود از خود بجا نگذارد.
در يكى از مطبوعات خبرى پيرامون شگفتىهاى مغز آدمى خواندم كه مغز انسان امواجى برابر با اعتقادات درونى بيرون مىفرستد كه با اندازه گيرى آن مىتوان به راستگوئى و دروغگوئى افراد در اظهاراتشان پى برد.
مسلما اين وسائل تكامل مىيابد وسائل ديگرى نيز اختراع مىگردد و با استفاده از روشهاى پيشرفته روانى، مجرمان كاملا مهار مىشوند هر چند مجرم در چنين جامعه اى اصولا كم است ولى همان كم نيز كاملا مهم است.
براى چندمين بار تكرار مىكنيم:
اين اشتباه است اگر ما تصور كنيم در عصر حكومت او همه اين مسائل از طريق اعجاز حل مىشود چرا كه اعجاز حكم يك استثناء را دارد و براى موقع ضرورى و مخصوصا اثبات حقانيت دعوت پيامبر (صلى الله عليه وآله) يا امام (عليه السلام) است نه براى تنظيم زندگى روزمره و جريان عادى زندگى كه هيچ پيامبرى براى اين مقصد از معجزه استفاده نكرده است.
بنابراين مسير حكومت جهانى او از همان نمونه است كه اشاره كرديم نه از نمونه اعجاز:
به هر حال آنچنان امنيتى در سايه حكومت او جهان را فرا مىگيرد كه طبق روايتى يك زن تنها مىتواند از شرق جهان به غرب عالم برود بدون اينكه كسى مزاحم او شود.
اگر مسأله سادگى زندگى مهدى (عليه السلام) را - طبق آنچه در روايات آمده - به آن بيفزائى باز مسأله از اين هم روشنتر مىشود چرا كه عمل او سرمشق و الگوئى است براى مردمى كه تحت پوشش حكومت او قرار دارند، يعنى براى