ابتذال كشيدن مفاهيم سازنده و نابود كردن نيروهاى فعال و بيدار هر جامعه، براى بهره گيرى بيشتر غولهاى استعمار اقتصادى حركت مىكنند بى آنكه با مانع مهمى روبرو شوند.
هر گاه اين وضع دگرگون گردد، در مدت كوتاهى به طور قطع قسمت مهمى از مفاسد اجتماعى فرو خواهد نشست و اين كار جز از يك حكومت صالح و سالم جهانى كه در مسير منافع توده هاى جهان - و نه استثمارگران - براى ساختن جهانى آباد و آزاد و مملو از صلح و عدالت و ايمان، ساخته نيست.
ثالثا:
وجود يك دستگاه قضائى بيدار و آگاه با وسيله مراقبت دقيق كه نه مجرمان از چنگ آن فرار مىكنند و نه از عدالت سرباز زنند، نيز عامل مهمى در كاهش از ميزان فساد و گناه و تخلف از قانون است. و اگر اين سه جنبه دست به دست هم بدهند ابعاد تأثير آن فوق العاده زياد خواهد بود.
از مجموع احاديث مربوط به دوران حكومت مهدى (عليه السلام) استفاده مىشود كه او از تمام اين سه عامل بازدارنده، در عصر انقلابش بهره مىگيرد آنچنان كه جمله معروفى كه حكم ضرب المثل را دارد جامه عمل به خود مىپوشد، همان جمله كه مىگويد: " زمانى فرا مىرسد كه گرگ و ميش در كنار هم آب مىخورند ".
مسلما گرگان بيابان تغيير ماهيت نمىدهند، لزومى هم ندارد كه چنين شود و نه ميشها از حالت كنونى درمىآيند اين اشاره به برقرارى عدالت در جهان و تغيير روش گرگ صفتان خونخوار كه با سازش با حكومت هاى جبار قرنها به خوردن خون قشرهاى مستضعف جامعه انسانى ادامه مىدادند، مىباشد.
آنها در پناه نظام جديد يا به كلى تغيير روحيه مىدهند، چرا كه گرگ صفتى هرگز جزء سرشت بشر نبوده و نيست و از نهادهاى عرضى و قابل تغيير است و يا حداقل بر سر جاى خود مىنشينند و به جاى خوردن منافع ديگران در