2 - موقعيت برتر امين:
امين داراى افراد نيرومند و ياران بسيار قابل اعتمادى بود، كه در راه تحكيم حكومتش فعاليت مىكردند، و آنان عبارت بودند از دائىهايش، فضل بن يحيى برمكى، بيشتر برمكيان اگر نگوئيم همه آنها، مادرش زبيده، و بلكه عربها.
با توجه به اين نكته كه همينان بودند كه هارون را تحت تأثير قرار داده و نقش اصلى در صحنه سياست دولت او داشتند، و در نتيجه همين اطاعت از آنان بود كه مجبور شد مقام ولايتعهدى را به امين، كه يك ماه از مأمون كوچكتر بود بسپارد، و فرزند بزرگتر را رها كرده و فقط او را وليعهد دوم اعلام دارد.
گر چه هارون مقام دومى ولايتعهدى را براى مأمون اعلام كرد ولى او همچون برادرش اصالتى براى خود احساس نمىكرد، و نه تنها به آينده خود مطمئن نبود، بر عكس اين نكته را مسلم مىپنداشت كه عباسيان به خلافت و حكومت او تن در نخواهند داد، از اينرو خود را فاقد هرگونه پايگاهى كه بدان تكيه كند مىديد.
از اينرو مأمون آستين همت بالا زد و براى آينده اش به برنامه ريزى پرداخت، از اشتباهات امين پند آموخت، مثلا فضل با مشاهده امين كه خود را به لهو و لعب سرگرم ساخته بود به مأمون گفت: تو پارسائى و ديندارى و رفتار نيكو از خود بروز بده، مأمون نيز همينگونه مىكرد.
در هر حال او در علوم و فنون مختلف تبحر يافت و بر اطرافيان خويش وحتى بر تمام عباسيان برترى يافت، و برخى مىگفتند: در ميان عباسيان كسى دانشمندتر از مأمون نبود.