الغاية القصوى (فارسي) - لليزدي ترجمة الشيخ عباس قمي - ج ٢ - الصفحة ٢٦٣
تعريف سنه خلاف كرده اند بعضى نفى كرده اند وبعضى گفته اند واجب است اگر چه از حين اخذ قصد تملك كرده باشد پس بعد از تملك تعريف كند واگر مالك پيدا شد بايد خودش يا قيمتش را بدهد باو ويدل على ما ذكر من جواز الاخذ والتملك مضافا الى الاجماع صحيحة الحلبي وحسنة هشام بن سالم عن ابى عبد الله ع جاء رجل الى النبى ص فقال يا رسول الله اني وجدت شاة فقال النبي ص هى لك او لاخيك او للذئب ومشهور ملحق كرده اند بشاة در حكم مذكور اطفال شتر واسب واستر وگاو وخر را نيز بلكه هر چه مثل گوسفند باشد در اين كه نتواند خود را از صغار سباع حفظ كند واما اگر آن حيوان در عمران پيدا شود پس مشهور گفته اند جايز نيست اخذ آن مطلقا قال في الشرايع ولو وجد الضوال في العمران لم يحل اخذها ممتنعة كانت كالابل او لم تكن كالصغير من الابل والبقر وفي الجواهر حكى غير واحد الشهرة عليه وعن التذكره نفي الخلاف فيه الا مع خوف التلف والنهب بلى از شيخ طوسى وصاحب وسيله نقل شده است جواز اخذ آن وشايد نظر مشهور بصحيحه متقدمه باشد بدعوى اين كه از آن مستفاد مىشود كه جواز اخذ در جائيستكه اگر نگيرد در معرض اين باشد كه گرگ او را بدرد حيث قال هى لك او لاخيك او للذئب وايضا مقتضاى اصل عدم جواز تصرف در مال غير است وعمومى دال بر جواز اخذ نيست وفيه ما ترى ومشهور استثناء كرده اند از حكم مذكور كه عدم جواز اخذ باشد در عمران گوسفند را وگفته اند كه جايز است اخذ آن پس آن را سه روز نگاه دارد اگر صاحبش پيدا نشد او را فروخته ثمن او را تصدق كند بجهة خبر ابن ابى يعفور عن الصادق ع قال جاء رجل من اهل المدينة فسالنى عن رجل اصاب شاة قال فامرته آن يحبسها عنده ثلثة ايام ويسئل عن صاحبها والا باعها وتصدق بثمنها بحمل بر صورتيكه در عمران بيايد جمعا بينه وبين الصحيحة المتقدمة واوفق بقواعد واقرب بتحقيق در حكم حيوان ملتقط بر سبيل اجمال اين است كه يا معلوم است كه مالك آن حيوان اعراض كرده است از او يا معلوم است كه گم كرده يا نسيان كرده يا آن حيوان از او گريخته كه عنوان لقطه بر آن صادق است يا معلوم است كه مالك از جهة عدم متابعت و واماندگى آن را واگذاشته است نه بقصد اعراض بلكه از باب ناچارى ويا معلوم است واگذاشتن او لكن معلوم نيست كه از باب اعراض است يا ناچارى يا معلوم نيست كه او را گم كرده يا عمدا واگذاشته (اما صورت اولى) كه معلوم است اعراض او پس جايز است اخذ آن مطلقا هر حيوانى كه باشد چه در بيابان چه عمران
(٢٦٣)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 258 259 260 261 262 263 264 265 266 267 268 ... » »»