الطب الكبير يا فرشته نجات (فارسي) - محمد سرور الدين - الصفحة ٢٥
ابتلاى باين بيمارى بدترين ننگ محسوب مىشد وآن جوان جرأت اظهار كسالت در بين خانواده محترم وبزرگ خود نداشت درصدد خودكشى برآمد، لذا مقدار زيادى مرگ موش يعنى ارسنيك گرفته وبقصد انتحار خورد چون مقدار ارسنيك زياد بود جوان مسموم گرديد ولى در نتيجه از مرگ نجات يافت، چند روز بعد متوجه شد كه كسالت او برطرف شده وسفليسش درمان يافته است، اين اتفاق جلب توجه پزشكان عالم را نمود وبراى اولين بار دانشمندان آلمانى از روى اين واقعه پى به خاصيت درمانى ارسنيك برده وآمپولهائى تحت عنوان (سالوارسان) و (نئوسالوارسان) تهيه نمودند بعدها نيز داروهاى ديگرى كه اصل آنها ارسنيك بود به ميدان آمد وتا چهار سال پيش مهمترين درمان سفليس محسوب مىگرديد.
از اين داستان اين نتيجه عايد مىشود كه سمى كه آن جوان ترك براى خودكشى خورد درمان مرضش واقع شد، زيرا همانطور كه گفتيم فرقى بين سم ودارو وجود ندارد.
داستان دوم معالجه اسهال خونى در جنگ بين المللى اول در يك بيمارستان نظامى آلمان در حدود سى نفر بيمار مبتلا باسهال خونى بسترى بودند، طبيب آنها را از خوردن غذا منع كرده بود، يك روز عصر در اثر گرسنگى جمله گى بباغ بيمارستان هجوم برده وسيب هاى كال درختان باغ را خوردند.
فرداى آنروز طبيب كه از ناپرهيزى بيماران متوحش شده بود، آنان را معاينه كرد وباكمال تعجب مشاهده نمود كه همگى معالجه شده‌اند، از اين رو پزشكان آلمان متوجه خاصيت درمانى سيب كال شده وبراى اسهال خونى داروى مخصوصى از سيب كال ساختند ونام آنرا از سيب گرفته (آپلونا) ناميدند، حال به بينيد سيب كالى كه عده اى گرسنه آنرا بجاى غذا خوردند خاصيت درمانى داشت، ولى كرارا ديده ايد كه مريض پيش پزشك مىرود ونسخه مىگيرد وآنرا به داروخانه برده، دارو تهيه مىكند وآن دارو سبب مرگ بيمار مىشود، تمام اين مثلها وحكايت ها ثابت ميكنند كه اصولا غذا ودارو وسم باهم اختلافى ندارند، اين سه كلمه به تمام خوراكيها
(٢٥)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 ... » »»