الأصول الأربعة في ترديد الوهابية - حكيم معراج الدين - الصفحة ٧
زمانه نبوت على صاحبها الصلاة والسلام مو به مو در اين قوم موجودند اگر پرسى كه آن كدام علامات است گويم بشنو حق تعالى در قرآن مجيد در سوره بقره ركوع دوم احوال منافقين چنين مىفرمايد أعوذ بالله من الشيطان الرحيم و من الناس من يقول امنا بالله وباليوم الآخر و ما هم بمؤمنين اينها هم مىگويند ايمان داريم به خدا و به روز جزا اما حق تعالى تكذيب اين دعوى مىكند و مىفرمايد وماهم بمؤمنين يعنى نيستند مؤمنان يخادعون الله والذين آمنوا يعنى فريب مىدهند خداى را بزعم خود به دعوى ايمان و همچنين فريب مىدهند مسلمانان را ترديد اين خداع حق تعالى مىفرمايد و ما يخدعون الا انفسهم و ما يشعرون يعنى فريب نمىدهند در حقيقت مگر نفس هاى خود را و نمىدانند قباحت فعل خود را اين طايفه نيز براى فريب خلق الله اظهار تقوى كردن و بر سر زبان آيات و احاديث را داشتن تا مردم مرا به مكر در دام خود آرند عادت دارند في قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا يعنى در دلهاى ايشان بيمارى نفاق است پس زياده كرد آنها را حق تعالى آن بيمارى ولهم عذاب اليم بما كانوا يكذبون واذا قيل لهم لا تفسدوا في الارض قالوا انما نحن مصلحون يعنى هرگاه گفته شود منافقين را فساد مكنيد در ملك گويند بدرستى كه ما مصلحانيم و همين است عادت وهابيه كه خود را حاميان دين و شريعت مىدانند حق تعالى در ترديد آنها مىفرمايد الا انهم هم المفسدون ولكن لا يشعرون يعنى بدرستى كه اينان مفسدانند مگر نمىدانند فساد عقايد خود را واذا قيل لهم آمنوا كما آمن الناس قالوا آمن كما آمن السفهاء يعنى هر گاه گفته شود آنها را كه ايمان آريد به صدق چنانچه ديگر مردم ايمان به صدق آورده اند در جواب مىگويند آيا ما ايمان آريم چنانچه ايمان آورده است نادانان و بىعقلان و همين احوال است وهابيان زمان را اگر
(٧)
الذهاب إلى صفحة: «« « ... 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 ... » »»