اين كلام را كلينى در كافى 1: 88 با سندش از عده اى از اصحاب، از احمد بن محمد بن خالد، از بزنطى نقل كرده است.
همچنين صدوق در عيون الاخبار 1: 117 آن را آورده، و از آن در بحار 4: 134 نقل مىكند.
9 - اين كلام را كلينى در كافى 1: 98 با سندش از محمد بن يحيى، از احمد بن محمد، از ابى هاشم جعفرى نقل كرده است.
همچنين صدوق در توحيد: 112 آن را آورده، و از آن در بحار 4: 139 نقل مىكند.
10 - اين كلام را علامه مجلسى در بحار 4: 53 از تفسير عياشى نقل كرده است.
11 - اين كلام كلينى در كافى 1: 105 با سندش از محمد بن حسن، از سهل بن زياد، از محمد بن اسماعيل بن بزيع، از محمد بن زيد نقل كرده است.
همچنين صدوق در توحيد: 98 آن را آورده، و از آن در بحار: 4: 263 نقل مىكند.
12 - اين كلام را كلينى در كافى 1: 100 با سندش از محمد بن ابى عبد الله، از محمد بن اسماعيل، از حسين بن حسن، از بكر بن صالح، از حسن بن سعيد، از ابراهيم بن محمد خزاز، و محمد بن حسين نقل كرده است.
13 - اين كلام در عدد القوية: 299 از آن حضرت آمده، و از آن در بحار 78: 355 نقل مىكند.
14 - اين كلام را كلينى در كافى 1: 152 با سندش از محمد بن يحيى، از احمد بن محمد بن ابى نصر نقل كرده است.